این روزا گوش شیطون کر رابطه من و کسرا خیلی خوب شده!
آروم ، توام با احترام.
و تنها راهکاری که بهمون کمک کرده تو این جمله خلاصه میشه
محبت بی ریغ از یه طرف ،گوش ندادن به دستورات و حرفای آقا کسرا از طرف دیگه!
ازش تعریف میکنم بوسش میکنم، بغلش میکنم ،نازش میکنم وخلاصه که
بی دریغ بهش محبت میکنم اما نسبت به نق نقاش ، این کارو بکن یا نکناش کاملا بی توجهم!
در کمال آرامش با دنیایی از عشق و محبت باید به حرف من و باباش گوش کنه! راه دیگه ای وجود نداره عزیزم!
اینجوری رابطه مون خیلی بهتر شده، اون شده بچه ،من مامان!
"تو محبت میخوای باشه من بهت میدم، آدمای اطرافت احترام میخوان عزیزم که تو باید زحمتشُ بکشی "
از این موضوع که بگذریم
چند روزه بساط بزغاله(بلال )خوریمون دوباره به راه شده
سه تایی میریم صفااااا
آتیش روشن میکنیم…
لم میدیم و با هم حرف میزنیم…
بلال یا به قول کسرا بزغاله میخوریم و کیف میکنیم
تفریح سالمُ خوبی ِ ، کسرا هم خیلی لذت میبره وخوشحاله و من خوشحال از خوشحالی اون.
الهی
از بود خود چه دیدم ؟مگر بلا و عنا، واز بود تــــو همـــه عطاست و وفا .آن کن که از تو سزا1