من کی ام؟غول کیه ؟ اینجا کجاست؟شما کی هستی….

04_sylvester.gif

 

از دستش عصبانی شدم امروز، داد زدم سرش!!!!

دیشب تا صبح سرفه میکرد ، دریغ از سه دقیقه که چشمام بیاد رو هم!

بعد حالا صبح پاشده بره مهد مثلا ،میگه لباس نمیپوشم، میخوام با همین تی شرت برم!

ذوس نداره بره مهد بهونه میگیره(میدونم خودم)!

به زور کردم تنش گفتم درش بیاری من میدونم و تو!

جیغ زد داد زد …

گذاشتم رفتم ، باباش با اینکه کلاس داشت بردش مهد!

زنگ زدم مولین میگه فعلا خوبه .گفتم اگه مشکلی پیش اومد با من تماس بگیر.

برا اولین بار عصر نرسیدم برم دنبالش زنگ زدم به باباش که من جایی کارم طول میکشه برو بیارش!

روزی بود امروز واسه خودش،از ساعت ۹ صبح تا الان۱۲ شب دارم دور خودم میچرخم!

نمیدونم چرا دوباره استرس دارم ، تپش قلب شدید!

اصلا و ابدا نمیتونم تمرکز کنم!

کلی کار عقب مونده دارم که همه رو ریختم تو تشت ونشستم دارم نیگاشون میکنم!

خدایا به قلبم آرامش و اطمینان بده.

الا بذکر الله…

این عکسُ چند روز پیش خودش از "فیریا" گرفتهサンリオ のデコメ絵文字

 

 

مثل آتیش زیر خاکستر میمونه، ساکت نشسته ها یهو شروع میکنه!

انگار زلزله شده، آتشفشنان طغیان کرده…

من نمیدونم وولش میگیره یهووووووو؟!!!قهر

 

 

البته اعتراف میکنم منم کم تحمل شدم، شرمنده،منُ ببخش مامانیハート のデコメ絵文字

ذهنم درگیره، همسرمان هم پرسید درگیر چی، گفتم والا چی بگم مثل یه 

سیال ویسکوز از این ور میره اونور !

نمیدونم از مثال مهندسی که زدم بود یا حال رخساره خبر داد،هر چی بود کاملا درک کرد چی میگمزیبا 

دیگه چیزی نپرسید!

امشب قبل ازخواب اومدیم واسه جوجه مون قصه بگیم خیر سرمون ؛ از یه پسر مهربون داریم به اسم

آقا کسرا شروع شد ….. رسید به "غول تَشَند " دایناسوری 

که قراره کسرا بره نجاتش بده!حالا هر چی من سعی میکنم این غول بیابونی رو تو آب غرق کنم،

تو غار زندانی کنم !

میگه نه! آقا کسرا (گاهی هم مونیکا)اومد و نجاتش دادふなっしー*ヒャッハー*ヒャッホー*うれしいナッシー*キュート*梨汁ブシャー のデコメ絵文字

من نمیدونم این چه رویایی ِ این بشر در سر داره! که میخواد غول تشندُ نجات بده!

همه میخوان مردمُ از دست این غول نجات بدن!این میخواد خود ِ آقا غولَ رو نجات بده! عجب حکایتیهかわいい ハート 森ガール のデコメ絵文字

 

خدایا آخر و عاقب همه رو ختم به خیر کن، الالخصوص این نیم وجبی ما رو