همیشه برای پسرم مینوشتم امروز برای مادرم؛
مادر منُ بببخش ، من بی محبتم
هم سردو سرکشم،هم بی لیاقتم
مادر منُ ببخش، غرق جوونی ام
تو راه مقصدی،من بی نشونی ام
من پیش روی تو پرخاش میکنم
دنیای بی تو را کنکاش میکنم
هر روز پیش تو گستاخ میشمُ
با روحیات تو سرشاخ میشمُ
هرگز دلم نشد پیش تو سر بزیر
مادر منُ ببخش،از من به دل نگیر…
خوبیم مادر من اینقدر نگران نباش،بهر حال یه کاریش میکنم
غصه خوردنت کلافه ام میکنه!
دوست ندارم درگیر سختیام بشی وقتی درگیر خوشیام نیستی!
چهارتایی با هم یه کاریش میکنیم!
درست خوندی چهارتایی ! نه بابا خبری نیست ،بدون خدا که قبول نیست!
دیدی شدیم چهارتا!؟
مواظب خودت باش ،دوباره که مریضیت عود کرده؟؟؟!!!
میفرستم دارو رو واست…