بعد از اینکه به قول مادر بزرگا تا لنگ ظهر خوابیدیم
دوتایی زدیم بیرون اما راه دوری نرفتیم همین بغل
تو کلبه چوبی ناهار خوردیم
آتیش روشن کردیم
حالشُ بردیم و اومدیم خونه ،الانم کف آشپزخونه خوابیده داره بستنی میخوره
بستنی ریخته رو زمین رفته پتوشُ آورده که پاکش کنم!!!!!
نمیدونم چرا فک میکنه هر چی کثیف شد باید با ملافه پتوش پاک کنه…
خوبیم خدا رو شکر