وقتی میخواد کاربدی رو انجام بده میره پشت در قایم میشه،
یا جایی که من نباشم.
من نگران این کارم، چون نشون میده اصلا به من اعتماد نداره
باید کم کم اعتمادشُ بدست بیارم
اینجوری باشه هزارتا کار خلاف انجام میده بدون اینکه به من چیزی بگه
و یا من اصلا متوجه شم!
سه تار منُ برداشته رفته پشت در داره بهش ور میره…
عمه هانیه واسش یه عینک آفتابی خریده کلی باهاش حال میکنه
خدایابه تو میسپارمش