رفتیم کلاه بخرم ،داره تو یه قسمت دیگه، بدلیجات رو نگاه میکنه
سی ثانیه ازش غافل شدم دیدم همه رو داره میندازه گردنش!!!
به چه مصیبتی من از اون فروشگاه اومدم بیرون…
خدایا صبر و توانی بس عظیم عطا فرما
خاطرات پسرم کسرا
رفتیم کلاه بخرم ،داره تو یه قسمت دیگه، بدلیجات رو نگاه میکنه
سی ثانیه ازش غافل شدم دیدم همه رو داره میندازه گردنش!!!
به چه مصیبتی من از اون فروشگاه اومدم بیرون…
خدایا صبر و توانی بس عظیم عطا فرما