اومده خونه، سرو کله غرق گِل لباسا کثیف، طبق معمول سر کاسه زانو پاره(این بزرگترین چالشیه که این روزا باهاش درگیریم) عصبانی نگاش کردم…
خاطرات پسرم کسرا
اومده خونه، سرو کله غرق گِل لباسا کثیف، طبق معمول سر کاسه زانو پاره(این بزرگترین چالشیه که این روزا باهاش درگیریم) عصبانی نگاش کردم…