اومده خونه میگه مامان باید یه لباس اضافه ببریم واسه وقتایی که میریم
بامبا(اسم سالن غذا خوریشونه)
گفتم چرا؟
میگه چون ما نمیخوایم صندلیهای بامبا کثیف شه
ما میخوایم بامبا رو تمیز نگه داریم
چون بامبا ماله ماست و….
گفتم اکی باشه واست میذارم عزیزم،
بعد از رفتنش تا ساعت ها با خودم فک می کردم چطوری باهاشون
حرف میزنن که اینجوری احساس مسئولیت میکنن،
چطوری میتونن این احساسُ بهشون بدن که این سالن گرچه موقت ماله اوناست
من که موندم
از مدرسه بگذریم این روزا حالمون خوبه
یه سری مشکلات کوچیک با هم داریم که خیلی امیدوار کننده داره حل میشه
و من خیلی از این موضوع خوشحالم
خیلی بحث ها و کل کلایی که با هم د اشتیم کم شده
خیلی آروم شده و این واقعا لذت بخشه.
قبلنا علاقه چندانی به نقاشی نداشتی اما الان خیلی دوس داری، خیلی خسته ای چشات پره خوابه اما ادامه میدی
بهار کوچکی ام در دل خزان اما
خدا هوای دل ساده ی مرا دارد1
امیدوارم خدا همیشه هوای دلتونُ داشته باشه
————————————————
1. معصومه صابر
