از امروز به مدت دو هفته هوای سوئد به طرز وحشتناکی بارونیه
یعنی من که رسما دارم روانی میشم
آخه یعنی چی؟
باور نمیکنید افسردگی گرفتیم!
آخه این چه وظعیه
به قول یکی از دوستان باید ساعت ها رو بشماریم ببینیم چند "ساعت" آفتاب داشتیم؟! باور کنید
امسال به 48 ساعت هم نمیرسه …
از این غر غرای من که بگذریم
زندگی روال معمولی خودشُ داره، منتظر یه مهمون خیلی عزیز و مهم هم هستیم که کسرا
واسه اومدنشون داره روز شماری میکنه
امیدوارم راحت و بی دردسر برسن
لابه لای روزای بارونیمون هر از گاهی که آفتاب سرک میکشه میدوییم میریم بیرون
میریم تو جنگل ، با جک وجونورا بازی میکنیم، تاب میخوریم دوچرخه سواری میکنیم ، به مرغابیا غذا میخوریم و….
خلاصه سعی میکنیم سر خودمونُ گرم کنیم
شهربازی هم جز برنامه های ثابت روزای آفتابیمونه
فسقلی کلی نترس شده، کلی وایمیسته تو صف تا نفر اول ترن هوایی بشینه
نمیخوام بهش میگم من میترسم،مجبورم بشینم باهاش