شاعر بزرگوار میفرمایند:
محض رضای دخترون خودمه تو گِل میپلکونوم…
دیدم صداش نمیاد، از پنجره نگاه کردن دیدم داره چه اداهایی در میاره جلو این دوتاااااا!!!
این از حالا اینه خدا رحم کنه چهار روز دیگه چی میشه…
خاطرات پسرم کسرا
شاعر بزرگوار میفرمایند:
محض رضای دخترون خودمه تو گِل میپلکونوم…
دیدم صداش نمیاد، از پنجره نگاه کردن دیدم داره چه اداهایی در میاره جلو این دوتاااااا!!!
این از حالا اینه خدا رحم کنه چهار روز دیگه چی میشه…