یک هفته سرماخورده بودیم من و کسرا، بد! اگه بدونین چه وضعی بود توخونه!
طفلک بابایی
به من میرسید. کسرا رو آروم میکرد ، سرگرم میکرد.
سوپ می پخت، آبمیوه میگرفت…
واقعا خدا خیرش بده
امروز دیگه بعد از چند روز دوتایی از جامون بلندشدیم و رفتیم تولد خاله مریم
یکی از همکلاسیای بابایی و دوست مامانی.
تو سالن بولینگ جا رزرو کرده بود، یکساعتی اونجا بودیم و بعدم واسه شام رفتیم یه رستوران ایرانی.
آخر شب رسیدیدم در خونه کسرا میگه مامان خوش گذشتا الهی قربونت برم آره خیلی
حالا نمیدونم واقعا خوش گذشت یا من و کسرا چون بعد از چند روز یکم بهتر بودیم
احساس کردیم خیلی بهمون خوش گذشته!؟
هر چی که بود دست خاله مریم درد نکنه انشالله همیشه خوب و خوش باشه
تو سالن بولینگ کلا بچه ام همش تو افق محو میشد سر از همه جا هم میخواست در بیاره!
یه بارم توپ افتاد رو دستش!الهی قربونش برم خیلی دردش اومد
اما اینقدر بهش خوش میگذشت که زود یادش رفت!!
بسیار حضور فعالی داشت، همه رو تشویق میکرد. میگفت ماشالله، ای ول ….
تو رستوران سوژه بچه ها شده بود! ظرف سه دقیقه دوس پیدا کرد!قربونش برم ماشالله ش باشه
هر کی هم بهش میگفت اسمت چیه ؟میگفت آقا کسرا!
به سوئدی هم هر کی بپرسه اسمت چیه ؟میگه آقا کسراملت فک میکنن آقا جزو اسمش ِ
دوتایی با هم خیلی بامزه نشسته بودن کیک تولد میخوردن.
داشتیم میاومدیم برچسبای ستاره ایش رو هم داد به دوستش که حتی اسمشم نمیدونه. میگم مامان،
اسم دوستت چی بود ؟میگه "دوست خودم" قربونت برم بلا
امشب بعد از مدتها با لالایی"گنجشک لالا " خوابید!دیشب وقتی بعد از مدتها واسش گذاشتم گفت
دوسش ندارم! خاطرات زیادی رو واسه همه مون تداعی میکنه این آهنگ!روزای نبودن بابایی! تنهاییامون،
ایران ،خونه بابا مهدی …
شاید کسرا هم واسه همین گفت دوسش ندارم! اما امشب گفت واسم گنجشگ بذار
بعدم خیلی آروم خواب رفت
الهی از دعای عزیزان عاقبت بخیر شی مادر،الهی سالم و شاد و صالح باشی
اما بگم از دوستای کسرا،
"تیو" و "می یِس" پارسال با کسرا تو یه مهد بودن و امسال رفتن پیش دبستانی
اما چون هم نزدیک ما زندگی میکنن و هم من با مامانشون سلام و علیک دارم گاهی
میان و به ما سر میزنن.
تازگیا هم که عادت کردن حدودای ساعت پنج میان و در میزنن و میگن پاپکورن میخوایم. میذارم تو ماکروفر و
سه دقیقه ای واسشون درست میکنم
سارا مامانشونُ دیدم میگم من هر روز بهشون پاپکورن میدم. بگم که در جریان باشی!میگه نه مشکلی نیست .
نکنه میان اونجا مزاحمن!گفتم نه ! اصلا و ابدا فقط در جریان باش !
هم کسرا خوشحاله هم اونا!
یه جورایی هوای کسرا رو دارن! اولین پسر از سمت راست "تیو" و پسر سوم "می یِس" مثلا
دوقلوَن اما هیــــــــــچ شباهتی به هم ندارن
هفته پیش که یه چند ساعتی هوا آفتابی بود دیدم صداش نمیاد اومدم تو حیاط ….
میگم این چیه؟میگه ماریا داده باهاش با فیریا بازی کنم!
گفتم خوبه والا!داشتم ازشون فیلم میگرفتم ماریا هم اومد گفتم دستت درد نکنه بچه ما رو سرگرم کردیا.
البته یادم باشه بهش بگم عکس فیریا رو میذارم تو وبلاگ
چهار روز دیگه جو گیر نشه بیاد بگه"هر اسمی از من و فیریـــــــــــــــــــــای من در وبلاگ هست را پاااااک کنید"
بد دوره زمونه ای شده گاهی اوقات ملت همچنین خودشونُ سنگین برمیدارن که آدم میخواد بگه بذار زمین،
فکر ما نیستی فکر کمرت باش
چه دعایی کنمت بهتر از این ، که خدا پنجره ای رو به اتاقت باشد.عشق محتاج نگاهت باشد ،
عقل لبریز زبانت باشد و دلت وصل خدایی باشد که در این نزدیکیست1
————————–
1- http://www.shereno.ir/