ایام به کامتون،سال نوتون مبارک ،امیدوارم سال نو پر باشه از لحظه های شیرین
و به یادموندی برای همه شما عزیزان.
این اولین سال تحویل ما در سوئد بود
از همه بیشتر خوشبحال کسرا بود که عیدی گرفت
با مونیکا صحبت کردم در مورد سال نو، گفتم اگه دوس داشته باشید میتونم
یه سفره ساده بندازم که مونیکا خیلی استقبال کرد و جمعه یه سفره هفت سین
کوچیک تو مهد واسه بچه ها انداختم.
کسرا و مامانی در حال چیدن سفره
خانمی که رو به رو ایستاده و داره واسه بچه ها توضیح میده مونیکاست خانم سمت
راستی هم مولین ِ که خیلی مهربون و دوس داشتنیه
اینم فسقلی بند انگشتی ،که خیلی احساس مالکیت نسبت به سفره هفت سین داشت
نمیذاشت بچه ها دست بزنن
مونیکا خیلی از این کار خوشش اومدمنُ بغل کرد، تشکر کرد.
واسه همه پدر و مادرا هم تعریف کرد که امروز تو مهد این مراسمُ داشتیم و امروز روز اول سال نومون بوده
و خلاصه الان من احساس میکنم رسالت فرهنگی خودمُ به بهترین نحوه ممکن به انجام رسوندم.
اما از شوخی بگذریم ،
خودم بیشتر از اونا خوشحالم،خوشحال از اینکه تونستم نشون بدم که ایران
یه کشور به درد نخور ، عقب مونده جهان سوم نیست .
خوب حالا یه سری مشکلات تو کشورمون داریم ، خیلی مسائلُ منم به عنوان یه ایرانی دوست ندارم
اما کشور کثیف و خطرناکی نیست ، کاملا قابل زندگی کردنه،خیلی هم عالیـــــــــــــــــه!
به قول مونیکا واسه خیلی ها امکان مسافرت به ایران حالا به هر دلیلی نیست،اینجوری یاد میگیرن
و میبینن که مردم اون کشور به چه مسائلی اهمیت میدن و چجوری فکر میکنن!
از استدلالش خوشم اومد!
دیدین مونیکا رو؟
زن خیلی باحالیه، پنجاه سال بیشتر داره ، انگلیسی رو خیلی عالی حرف میزنه و نصف دنیا رو دیده!
ازش پرسیدم میتونم عکسشُ بذارم تو وبلاگ(اینجا واسه استفاده از عکس اشخاص باید اجازه بگیرید)
گفت موهام نامرتب بودن!گفتم نه بابا ، عب نداره خوبه،گفت باشه بذار.
واسه خودمونم تو خونه یه هفت سین کوچیک انداختیم ، سبزه بلنده رو من کاشتم،
اونکه شبیه اسبه رو هم بابایی !
دوتاش خوب شده
انشالله که سال خوبی هم باشه واسه همه
خداوندا به دستانم قدرت بده، به قلبم ایمان و به باورم ارزش .
دوستون دارم مواظب خودتون و مهربونیاتون باشید