آخرین هفته سی سالگیم در جزایر قناریی گذشت که همه چی داشت ، جز قناری!
همسر مهربونتر از برگ گلم ،واسه تولد سی سالگیم اینجوری سورپرایزم کرد!
نگید چرا نگفتی!خودمم یه شب قبل ازحرکت خبر دار شدم!
تا کارامُ جمع و جور کردم و به پرواز رسیدم از استرس مردم!
اما واقعا ارزششُ داشت! عاااالی بود…
پروازمون یکم طولانی بود تقریبا 6 ساعت و پر از چاله های هوایی
و پر از تکون، تقریبا رو ویبره بودیم!
اما خود سفر اینقدر آرامش بخش و به یاد موندنی بود که یاد پرواز هم نمی اوفتم!
جزایر قناری یا canary Islands متشکل از هفت جزیره است و ما این
یک هفته رو در جزیره تنریف tenerife بودیم.
میشد با کشتی کروز جزایر دیگه رو هم دید اما ترجیح دادیم تنریف رو درست بگردیم
انشالله سفرای بعدی جزایر دیگه!
تنوع خوبی بود.
واقعا به یه استراحت احتیاج داشتم!
کسرا هم تو این سفر خوب بود نسبتا !منم سعی میکردم کاری به کارش نداشته باشم!
البته به قول معروف دستمم باز بود مثلا هر لباسی میخواست میپوشید!
راحت می اومد بیرون!
کنار دریا واسه خودش آب بازی میکرد.
بابایی که فکر همه جا رو کرده بود ، ماشین هم کرایه کرد،
که واقعا هم از لحاظ هزینه به نفعمون شد ،هم همه جا رو راحت گشتیم!
کسرا، پرواز رفت و تقریبا خواب بود!
حدودای ساعت 12 به وقت محلی رسیدیم، اومد تو هتل گفت واااای چقدر خونه مون قشنگه!
من و باباش مردیم از خنده!
یه سوییت یه خوابه بود با یه نمای فوق العاده،بالکن خیلی قشنگی داشت
معمولا صبحانه رو تو بالکن میخوردیم
خوبیش این بود که هتل ،هم زمین بازی و وسایل بازی واسه بچه ها داشت هم
استخر و تخت واسه آفتاب گرفتن و نشستن زیر آفتاب .
دیگه خودتون حدس بزنید من با چه بدبختی عکسا رو ادیت کردم
که بتونم بذارم اینجا!!!!
جای دیدنی زیاد داشت اما چون تصمیم داشتیم بیشتر استراحت کنیم
یکی دو جا رو که هم قشنگ بود هم واسه کسرا جذاب انتخاب کردیم و رفتیم.
لورو پارک باغ وحشی بود که به سبک باغهای تایلند ساخته شده بود
واقعا پارک قشنگی بود.
سعی کرده بود حیوونای خاصی رو نمایش بده که واقعا متفاوت از همه
باغ وحش هایی بود که تا حالا دیده بودیم
پنگوئنای امپراتور یکی از قسمتهای جذاب پارک بود
که دقیقا سعی کرده بود تو یه محفظه سر بسته قطب رو شبیه سازی کنه
روزانه چندین تن یخ به این محفظه ریخته میشه تا دماش ثابت باشه.
نمیدونم کسرا متوجه میشد داره به چی نگاه میکنه یا نه؟
متوجه میشد واسه دیدن این پرنده از نزدیک ،آدما مجبورن تا قطب برن!
به نظر میاومد که خیلی خوشش اومده!
دلفینها و شیر های دریایی و نهنگها هم هر کدوم جداگانه یه برنامه نمایشی داشتن!
دلم نمیخواست برم ،چون شنیده بودم اذیتشون میکنن تا تربیتشون میکنن!
اما چندین مربی تربیت حیوانات و روانشناس حیوانات و…
این اطمینان رو بهمون داد که خود حیوونا هم از این بازی لذت میبرن
کسرا که واقعا خوشش اومد! مخصوصا از برنامه نهنگ ها
این پلنگ به حدی تند راه میرفت که
من هیچ جوری نتونستم یه عکس خوب ازش بگیرم تا زمانیکه اینجا راه میرفت کسرا داشت
همینجور نگاش میکرد!
یه کروکودیل هم اونجا بود که خوابیده بود کسرا گفت میخوام
بخوابم مثل کروکودیل، ازم عکس بگیر!!!!
همه طوطی ها هم از نظر کسرا اسمشون کاسکو ِ ،حالا پنجاه رقم طوطی اونجا بود
اما همه کاسکو بودن!
katandra treetops قسمتی است سر پوشیده که پرنده های زیادی از جمله طاووس
رو اونجا نگه میداشتن و میشد از نزدیک دیدشون !
پله های پیچ در پیچ که با طناب بهم وصل شده بودن،
حس جنگلای آموزنُ به آدم میداد که میشد ازشون بالا رفت و پرنده ها رو کنار آشیونشون تماشا کرد
آکواریوم بینظیری داشت واقعا قشنگ بود
هم مدل ساختش قشنگ بود هم تنوع ماهی هایی که داخلش بود کم نظیر بودن!
متاسفانه عکس بخاطر انعکاس نور ، داخل آکواریوم رو نشون نمیده!
سفرمون ادامه داره با سیام پارک و سواحل زیبای تنریف
خدایا بی نهایت ازت ممنونم
