یه سوال دارم ! این نیم وجبیچطوری میتونه اینجور مشت ، مشت زیتون بخوره ؟ بهش میگم سهمت ُ میذارم تو بشقابت…
Month: January 2013
همیشه شعبون یه بارم رمضون
اینروزا سعی میکنم با یه سری ترفندهای مادرانه تلویزیون تماشا کردنش رو کم کنم این موضوع باعث شده دوباره یاد کتاباش بیافته، بعد از…
مهم نیست…
آرومه ، تو دنیای خودش با سرگرمیای خودش. گه گاه سرک میکشه بیرون ، من ُ نگاه میکنه اما باز برمیگرده… دلم نمیخواد…
اگر پروردگار تو را به پرتگاهی فرا خواند اجابت کن زیرا … یا پرواز را به تو خواهد آموخت و …
…
گاهی اوقات بعضی اتفاقات آدم ُ پرت میکنه به خاطرات دور، خیلی دور. امروز داشتم دزدکی از تو آشپزخونه فسقلی رو نگاه میکردم…
آقا کسرای ماحاضر نیستن زمانیکه تشریف می برن بیرون دستکش بپوشن!! خوب بدون دستکش هم تقریبا غیر ممکنه ، دست آدم…
زندگیمان درگیر تکرار است اما تکراری دوست داشتنی و زیبا پر از آرامش ، پر از صبر و اینهمه یعنی سرشار از…
سلام یه سلام از جنس اولین ماه زمستون ، از جنس اولین فصل سال* ساعت 9 صبح وقت دکتر داشتی عزیز…
کسرای مامان از زمانیکه از مسافرت برگشتیم حالش اصلا خوب نیست خیلی خیلی نگرانشم مشکلات گوارشی هم بچم پیدا کرده(دائم مجبوره بره دستشویی) ازترس…
کوتاه کردن موهای آقا کسرا از گذشتن از هفت خوان هم به نظر من سختتره البته من این دومی رو امتحان…
امروز دقت کردم دیدم تازگیا وبلاگ کسرا شده جایی که من فقط خراب کاریاش مینویسم یا هر کاری بچه ام میکنه به چشم خراب…