چه رابطه ای بین اعصاب من و ضربان قلب تو هست که وقتی من ارومم تو هم میری
سرگرم خودت میشی ؟!
اما وای به روزی که من بی حوصله باشم
نق ، جیغ ، سر ، صدا ، "مامان بغلم کن" ، " مامان این ُ میخوام" ، " مامان این ُ نمیخوام "…
رفتیم با هم بیرون ، همین حوالی ، من شرمنده ام که همه عکسا با یه پس زمینه ست و
این سرما مجال تعویض لباس به ما و پسرک نمیدهد.
چه نگاه سنگینی
بابایی واسش اسباب بازی جدید خرید ِ خمیر بازی ، آبرنگ ، مداد شمعی و …
کتابایی که از ایران اوردم ُدوست نداره اینجا هم کتاب به طرز وحشتناکی گرون ِ
تصمیم گرفتم هر هفته چندتا کتاب واسش از کتاب خونه
بگیرم بخونم ، ببرم پس بدم ،دوباره هفته بعد… یک تیر و چند نشونه دیگه!
البته خدا نکنه به یه کتاب گیر بده تادهنت کف نکنه ول کن نیست دوباره بخون ، دوباره بخون ، دوباره بخون
داره واسه خودش همون کتابی که دوس داره رو میخونه
خدایا شکرت که روزگارمان خوب است