یکساله شدن کسرا

 

 

ساعت 10 صبح یکسال پیش یه فرشته دیگه از آسمون اومد زمین

اسم این فرشته روی زمین شد کسرا

 

یک سال گذشت با همه سختیها،با همه خوشیها، شب بیدار بودن و مریض داری کردناش!

الان که خاطراتم مرور می کنم تلخی هیچکدوم از اون سختیها یادم نمیاد و هیچ اثری

از خستگی های شبانه نیست تنها یادگار اون روزا یه کوچولوی مامانیه که الان با

خنده هاش دنیا رو بهم میده

 

خدایا این کوچولو رو به من ببخش 

با اومدنت به زندگیم یه حس دیگه دادی گلم ، یه حال دیگه، یه رنگ دیگه ،به اون روزمرگی رنگ زندگی

پاشیدی ،رنگ عشق

دوست دارم با تمام وجود اما نه به خاطر اینکه بهت وابسته ام یا بهت نیاز دارم نه!

خود خواهیه اما تو رو به خاطر خودم دوست دارم به خاطر حس خوبی که بهم دادی

<<<  تو همانی که در درون تاریکم نوری روشن کردی که با آن ببینم >>>

به امید عمر پر برکت واسه تو عزیز دلم امیدوارم به کمک خدا و با همت خودت یه سرنوشت خوب

در انتظارت باشه واین دعای من همیشه بدرقه راهت ،سالم صالح وشاد باشی.

حالا  تو یکساله شدی با کلی تجربیات جدید با کلی کشفیات از دنیای پیرامونت

هنوز کامل نمی تونی راه بری دستت می گیری به در ودیوار بلند می شی خیلی از کلماتی که

می شنوی با تحریف تکرار می کنی!(منظورم از تحریف کمی تغییر در تلفظ و ساختار کلمه است!)

بیشتر حالت آوا داره تا کلمه

به پارک می گی آبی              بیم بیم یعنی بریم شیر بخوری بخوابی

چهار تا مروارید خوشگل داری دوتا بالا دوتا پایین

شعر حسنی نگو بلا بگو…  خیلی دوست داری قربونت برم الهی هر زمان واست می خونم گل از

گلت می شکفه

خیلی  خیلی شیطون شدی مثل فرفره دورتا دور خونه  می چرخی

نیناش ناش هم می کنی فدات شم الهی

دوست دار تو  مامانی